مصاحبه Jesse Kornbluth با Mark knopfler براي البوم Kill to Get Crimson

>> ۲۹ شهریور ۱۳۸۸

وقتي به مارك نافلر گوش مي دهم...چه چيزايي از گيتار خموشش بيرون مياد و فضا را پر از تاثير مي كنه.و اين راهيست كه از 1970 وقتي كه با گروهش داير استريتس ترانه Sultans of Swing را ساخت شروع كرده.
در اون دوره ما گوش مي داديم به راديو و برنامه Saturday Night Fever و موسيقي را از اين طريق دنبال مي كرديم. اما اينجا يه گروهي بود كه به نظر مياد كه قهرمان موسيقي از مد افتاده بود. او اهنگش رو در اين شو به نمايش گذاشت و اين شروع كارش بود.
بعد از 30 سال مارك نافلر نشان داده است كه ذوق و استعداد هنريش فريفتني و مسحور كننده است.در ميانه دهه 1980 داير استريتس موفق ترين گروه موسيقي در جهان بود.در يك سال گروه براي 2.5 ميليون نفر برنامه اجرا كرد.پروژه هاي نافلر بيش از صد ميليون نسخه بر روي CD فروخت و براي سوپراستارها ترانه ساخت و موسيقي فيلم نيز تهيه كرد.
Kill to Get Crimson ادامه فعاليت هاي سولوي نافلر است.خيلي از ترانه ها داستان هاي كوتاه در مقياس هاي كوچك است با شعرهاي دقيق و مهيج.تو مجبوري كه به مغزت فشار بياري كه به نكات ريز ترانه پي ببري.اين پيچيده وموسيقي بالغ است:خبره و ماهر و بي ريا،كنايه اميز واميدواري از روي محافظه كاري.و اين جادوي ترانه هاي اوست،يكي از بزرگترين تماثل موسيقي راك به نظر مياد هنوز خودش رو يك نوازنده كوچك در يك كارناوال در حال حركت مي بينه.
نافلر در لندن زندگي مي كنه.با زن سومش و چهار بچه و چند موتور سيكلت و بدون هيچ گونه رسوايي اخلاقي.او در نيكوكاري بخشنده است و كم مصاحبه مي كند و فقط زماني كه البوم جديدي وارد بازار مي كند مصاحبه مي كند.تلفنم زنگ زد و اون صداي مخملي مارك نافلر بود.نافلر خيلي مودب است و من هم سعي كردم كه باشم و ما از البوم جديدش شروع كرديم.
خ:جلد روي البوم يك نقاشي از چند تا وسپاي قرمز پارك شده است.چرا؟
م:عنوان البوم از ترانه اي با عنوان kill to get crimson مياد. درباره شهوت يك هنرمند به رنگ.نقاشي از John Bratby بود و به نظرم اومد كه به البوم من مرتبط است.
خ:ايا نمي تونست يه دليل عميق تر داشته باشه؟تو موتور سيكلت مي روني.چند سال قبل تو يه تصادف وحشتناك داشتي كه چند تا از دنده هات رو شكست."Kill to Get to Crimson" يه كد بود براي ارجاع به تصادفت؟
م:اوه نه.اين ساده است.من يه اسكوتر (scooter) قرمز دارم و هنوز دارم دور و بر محل تصادف موتور سواري بكنم.اين يكي از اخرين ازادي هاي منه...يا فريب ازادي.
ج:تو يه تور كنسرت خواهي داشت.اگر يه اجراي بزرگ و پر سر و صدا و متهور باشد چه قدر از اهنگ هاي اين البوم رو اجرا خواهي كرد؟
م:من خواهم فهميد. من دارم اجرا مي كنم با يه گروه كوچيك توي راديو ها.اون خيلي باحاله...با اين گروه شوخ طبع،ممكنه كه من توان عضلاني بالايي داشته باشم و ما تعداد زيادي اهنگ اجرا كنيم.گروه قديم...قاب براي اين گروه بزگتره. اون بايد توي مقياس و اندازه باشه.من هنوز يه مقياس بزرگ مي بينم.به نظر مياد اون قابل كنترل تره.
ج:هنوز خيلي ها اون مارك نافلر قديمي را مي خواهند. ايا اين ممكنه كه تو بزرگ شدي اما اجراهات نه؟
م:بايد يه راه ديگه اي باشه.من هميشه متحير ميشم وقتي كه در پايان كنسرت من مي بينم همه ي جواناني كه مي دوند و ميان تو صحنه.
ج:شعرهات(lyric) هم مزه ي ترانه هاته،اما كلمه ها پايين تر از سطح شعر(poem) است ايا اين به خاطر اين است كه در جواني روزنامه نگار بوديد؟
م:من وحشتناك قديمي ام.ما بايد چيزي رو انجام بديم كه بايد.
ج:اما تو گفتي كه يه خواننده(reader) بزرگ هستي.
م:نه.من يه ادم خيلي تنبلم.من مي توانم يه نيمكت پيدا كنم كه روش دراز بكشم و مطالعه بكنم.من معتقدم كه او يك روشنفكر است...من معمولا چند تا كتاب در حال قدم زدن مي خوانم.اما من هميشه احساس مي كنم عقب مانده ام،من هميشه در تلاشم كه بربايم.من يه طعمه ام،مثل ديگران،به خاطر لپ تاپ.
خ:وقتي نافلر به نافلر گوش ميده چه چيزي مي شنوه؟
م:من فقط موسيقي رو مي شنوم.من مجبورم به طور كامل به اون گوش بدم در ان زمان مثل يه بار سنگين روي دوش منه.بعد بسيار خوب ميشه زيرا من مي دونم كه به پايان نزديك مي شوم.
خ:تو هم يه هنرمندي و هم يك دانشمند گيتار.ايا يك تعريف تكنيكي وجود دارد براي تاثيري كه بر روي شنونده مي ذاري...يا اينكه اون يك رازه؟
م:دانشمند؟من درس ها را اموختم. من قصد داشتم گيتار را فرا بگيرم...يك cello guitar... ساخته شده توسط يك سازنده ي بزرگ،و من فقط قصد داشتم كه گيتار زدن را بياموزم.من قصد داشتم كه بهتر بشوم.اما با ترانه هاي كوتاهم،من فقط مي توانم انجام بدهم چيزي را كه مي توانم:من زمزمه مي كنم و ساز مي رنم.
ج:اره،تو فقط يه نوازنده بودي كه براي امرار معاش در مجالس و محافل عمومي مي زدي و پول بدست مي اوردي.به سختي...
م:به نظرم مهم نيست كه ايا من با دست چپ مي زنم و يا دست راستم.من مي تونم بازگشت صدا رو بشنوم.اين نزديكترين توضيح براي حرف من است.بعضي چيز ها رو با لمس كردن و ارتعاش اون انجام مي دهم.و اون چيست،من مطمئن نيستم.
ج:مجله رولينگ استون تو رو در رتبه 27 بهترين گيتاريست هاي راك قرار داره اگر تو همين روند را ادامه بدي ايا مي توني به رتبه 25 يا 20 برسي؟
م:من شك دارم...من به يك سوي ديگر دارم وارد مي شوم.به زودي به زير 100 خواهم رفت.
ج:چهار كلمه:"حراج گيتار مارك نافلر"ايا تو مي تواني پيش بيني كني در چه سني اين كلمه گفته مي شود.اگر يك روزي...؟
م:خيلي محتمل است كه گيتارهامو دور بريزم.و انها براي من پول مي سازند.يكي 35000 پوند به من داد براي نيم ساعت كلاس گيتار،اما من مجبورم كمي پول نگه دارم...يكي از بچه هام گيتار مي زنه و او ممكنه مقداري از من بخواهد.
ج:اجازه بده درباره work ethic (باور اينكه كار سخت،تقوا و خدمت كردن شخصيت ادم را مي سازد)صحبت كنيم.
م:دو كلمه اي كه كمترين محبوبيت را نزد من دارند!
ج:تصور عمومي اين است كه شروع اين موسيقي پول براي هيچ(money for nothing) است.لطفا بگو به بچه هايي كه تو هنوز تمرينشون مي دهي.
م:تو واقعا مجبور هستي كه بخواهي اين كار را انجام بدي.واقعا متحير مي كند وقتي بچه ها با هم جمع مي شوند،موفقيت بدست مي اورند و انها را به يك تور دعوت مي كني و انها به تقويم نگاه مي كنند و مي گويند من تو اين هفته هيچ كاري نمي كنم.رسم است كه موزيسين ها بيشترين شب ها را در يك هفته موسيقي بنوازند...و من اين كار را كرده ام
ج: در خانه و تمرين چي؟
م:چت اتكينز(chet atkins) :بايد ياد بگيري كه در حال خوابيدن هم گيتار بزني.و من اين كار را كردم و اين كار به فعاليت هاي ديگر من لطمه زد. من احساس نكردم كه گزينه ي ديگري نيز دارم.من هنوز اين راه را احساس مي كنم.
ج:ترانه هاي خانوادگي تو مانند يك گربه خانگي براي كساني از ما است كه خانواده دارند.مخصوصا اهنگ هاي "All That Matters" و "True Love Will Never Fade". چون من يك ميليون دلار ندارم تا به امور خيريه تو بدهم.من مجبورم ترانه هاتو موقع خواب براي دخترم بخونم.ايا تو براي بچه هات اين كار را انجام مي دهي؟
م:خواندن براي بچه هام يكي از مسرت بخش ترين كارهاي زندگيم هست.من نمي دونم كه اون از كجا مياد ولي وقتي در كنار بچه هام هستم مي توانم ترانه بسازم هر چه قدر كه در ان لحظه اشفته باشم.هل دادن يك بچه بر روي تاب كه به نظر مياد يك پيشامد است. اما وقتي يك بچه كوچك ترانه ميگه من هيچ چيزي را بهش اضافه نمي كنم.
خ:من حس مي كنم كه بخش بزرگي از تو هنوز كودكي است در Northumberland در جستجوي يك Geordie (مراجعه به اهنگ Sailing to Philadelphia )؟
م:يك geordie ...و يك پسر.پسرهاي زيادي در من وجود دارد،و من سعي مي كنم كه اجازه ندهم انها بميرند.اگر من بچه بودم،به گيتارها و اتوموبيل ها نگاه مي كردم.اون چيه؟زندگي ما را رشد مي دهد از خيلي لحاظ; چرا از هر لحاظ؟اگر تو يك قطار در كودكي داشتي چرا ان را ترك مي كني؟
ج:"Punish the Monkey"...اگر من يك تفسير سياسي در مورد ان داشته باشم ايا ان مي تواند يك بي احترامي و مبتذل باشد؟
م:بله.اگرچه از نقطه نظر سياسي و اقتصادي،اون دقيقا از چيزهايي است كه در هر دو كشور ما اتفاق مي افتد...انها هرگز افرادي كه واقعا ان كارها را انجام دادند پيدا نمي كنند.من سعي كردم كه اين چيزها رو توي البومم بگنجانم،اما ان مورمورم مي كند.لطفا بيانيه تاسف و عذر خواهي من را هم بنويس و به مردم بگو كه،دفعه بعد،من واقعا سعي مي كنم تا "You Are My Sunshine" را ضبط كنم. 


0 نظرات:

About This Blog

  © Blogger template Romantico by Ourblogtemplates.com 2008

Back to TOP